محبوبه
نوری ملکزاد مدیره یکی از مکاتب شهر کابل و یک تن از معترضین سازمان اجتماعی
زنان میباشد. محبوبه سالهاست که در حوزه
حقوق زنان و جامعه مدنی در افغانستان فعالیت میکند.
او
چند ماه پس از رویکار امدن طالبان از کار محروم شد و بعد از جستجوی خانه به خانه
در کابل توسط گروه طالبان اسیر وبدلیل فعالیت های اجتماعی که داشت تهدید به
مرگ شد.
این روزها در
آستانه نشست سازمان ملل و نمایندگان کشورها در دوحه قطر درباره افغانستان، شاهدِ
فعالیتها، بیانیهها و نامههای بسیاری از فعالان حقوق زنان و معترضان به حکومت
و قوانین طالبان به سازمان ملل هستیم، نشست دوحه بهانهای شد تا با محبوبه
نوری ملکزاد به گفتوگو بنشینم و از او بخواهم بهعنوان یک فعال حقوق زنان و معترض
از تجربهاش در زندان طالب و شرایطی که بر او گذشت، بگوید.
محبوبه از روزهای
سختی روایت میکند که به گفته او وطنش اشغال شده و معتقد است در چنین شرایطی او نه
زندانی، بلکه اسیر است٬"برای کسی که منتقد یک گروهی که ضد زن هستند باشد و
مدام آنرا مورد نقد قرار بدهد و برای کسی که حس کند وطنش اشغال شده است آنجا
زندان نبود، جایی بود که من اسیر شده بودم؛ . روزهای دشواری را بهتنهایی در یک
سلول انفرادی گذراندم؛ از شکنجههای جسمی و روحی گرفته تا شنیدن فریادهای مردم
بیگانه که آنها را جزا میدادند و شکنجه میکردند".
طالبان محبوبه را
به جرم همکاری با کفار ، دفاع از آزادی زنان و اغتشاشگری علیه حکومت طالبان به مدت
سه روز زندان و به مرگ تهدید کردند"آنها فعالیت های اجتماعی مرا در حوزه زنان
اغواگری و دفاع از زنان معترض خوانده و مرا همکار کفار خطاب کردند و بدلیل اغتشاش
علیه حکومت طالبان بارها تهدید به مرگ نمودند".
خانم محبوبه بعد از دادن تعهد به توقف فعالیت
های اجتماعی خود از زندادن طالبان ازاد شد اما این پایان ماجرا نبود؛ محبوبه پس از
رهایی از زندان طالبان ماه ها در خانه با فامیل خود اسیر بود و از خانه بیرون
نمیرفت تا مبادا طالبان بلای بر سر او و یا دخترانش بیاورند. محبوبه میگوید: " شوهرم بدلیل اینکه یکی
از نظامیان پیشین بود مورد ضرب و شتم طالبان قرار گرفته بود و ما از ترس اینکه
مبادا طالبان او را مثل همکارانش سر به نیست کنند،قبل از تلاشی خانه به خانه بطور
قاچاقی به ایران فرستادیم و حالا من و فرزندانم که چهار دختر جوان شامل انها است
در خانه مخفی بودیم تا اینکه دوباره از طرف طالبان تماس دریافت کردم که برایم حکم
بازجویی میفرستند و باید به حوزه حاظر شوم تا بدلیل فعالیت هایم دوباره مورد بازپرس
قرار بگیرم اما من از ترس جان خودم و فرزندانم پنهانی از طرف شب خانه مان را ترک
کرده و حدود یک ماه به خانه خواهرم نقل مکان نمودیم و سپس ناچار شدیم از افغانستان
فرار کنیم اما اینجا نیز در امان نیستیم و ترس اینکه دوباره به افغانستان فرستاده
شویم خواب شبانه را از من و فامیلم گرفته است".
خانم نوری ملکزاد
به وضعیت زنان در افغانستان قبل از طالبان اشاره میکند که در حال پیشرفت بودند،
حق تحصیل داشتند، در سکتورهای بزرگ دولتی کار میکردند، وزیر بودند و در حال کسب
کردن آگاهی درباره حقوقشان بودند. او میگوید تمام اعتراضات و فریادهای امروز
زنان افغانستان بعد از اشغال توسط طالبان از همان حق و حقوقی است که در دوران
جمهوری، زنان بهدست آورده بودند.
منزوی و خانهنشین
کردن زنان در افغانستان نیز به مراکز آموزشی و دولتی ختم نشده است. طالبان دستور
بستهشدن آرایشگاههای زنانه را هم صادر کرده و بهطور فزایندهای به اعمال قانونهای
محدودکننده، با هدف تحدید و انکار هویت و جنسیت زنان دست زده است؛ محدودیتهای
تبعیضآمیزی که ناقض ضمانتهای حقوقبشری مندرج در معاهدات بیناللملی متعددی
هستند که افغانستان در آنها عضویت دارد است. از جمله میثاق بینالمللی حقوق مدنی
و سیاسی، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون محو کلیه
اشکال تبعیض علیه زنان و کنوانسیون حقوق کودک.
سازمان ملل متحد
و سازمان دیدهبان حقوق بشر در بیانیههای مختلفی از زنان معترض افغانستان حمایت
کرده و گفتهاند: >>آنها از حقوق خود برای استقلال اجتماعی و مالی دفاع کرده و با به خطر
انداختن جان خود برای آینده بهتر برای همه مردم افغانستان تلاش کردهاند.<<
اما خانم محبوبه
میگوید این بیانیهها کافی نیست، زنان افغانستان در حال سپری کردن بدترین روزهای
تاریخ هستند و هر گونه همزیستی و سکوت در مقابل جنایات طالبان معنا دارد چراکه
جامعه جهانی و کشورهای حامی دموکراسی و سازمان ملل خواسته زنان افغانستان در مقابل
طالب را برآورده نکرده است.
از سویی دیگر هم
فعالان زن افغانستان به سازمان ملل متحد نامهای ارسال کردند و به حضور زنان
افغانستان در نشست های بین المللی اشاره کردند و در بخشی از نامه آمده است که: >>اگر سازمانهای
بینالمللی در این زمینه بیتوجهی کنند، نهتنها نتایج نشست برای مردم افغانستان
قابلقبول نیست و ناکارا خواهد بود، بلکه به وخیمتر شدن اوضاع حقوق بشر و حقوق
زنان منجر میشود.<<
.